امور اداری و استخدامی

از راه نوشتن می‌شود زندگی کرد؟

[ad_1]

                                        
این شاعر و نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره امرار معاش از راه ادبیات در ایران، گفت: شاعران و نویسندگان در کل دنیا با فقر و بی‌پولی دست و پنجه نرم می‌کنند. بعضی‌ها هم هستند که از این راه به پول‌های کلان دست یافته‌اند اما انگشت‌شمارند. برای این‌که آدم جزو آن انگشت‌شمارها باشد باید راهی طولانی را طی کند.

او اضافه کرد: بعضی وقت‌ها به کسی شاعر یا نویسنده می‌گویند اما او عملا شاعر یا نویسنده نیست و خیلی کم‌کار است. مارکز می‌گوید هرکسی در زندگی خود یک رمان پرفروش دارد. بحث این است که نویسنده یا شاعر کیست. هر کس شعر یا داستانی نوشت شاعر یا نویسنده است؟ البته از نظر من می‌تواند باشد، اما بحث بر سر حرفه‌یی بودن است. آن‌ها که حرفه‌یی‌ترند، یک تأمین جزیی دارند. بعضی از نویسنده‌ها یا شاعران ما کم‌کارند و طبیعتا با این کم‌کاری به منبع مالی دست پیدا نمی‌کنند. بسیاری از شاعران و نویسندگان ما خیلی کم‌کارند و توقع دارند از راه ادبیات تأمین شوند. رولینگ، نویسنده «هری پاتر»، هم اگر پرکار نبود، خواه ناخواه زندگی‌اش از راه ادبیات تأمین نمی‌شد. پرکاری به معنای جدی گرفتن کار است. وظیفه نویسنده و شاعر، نوشتن و جدیت است. نویسنده‌ها و شاعران ما نویسنده‌ها و شاعران پاره‌وقت هستند.

یونان در ادامه درباره تجربه خودش از امرار معاش از طریق ادبیات گفت: دوستان من می‌دانند که من هیچ‌وقت به سمت حاشیه‌ها نمی‌روم؛ کار من ادبیات است و بیش‌تر به ادبیات می‌پردازم. مگر می‌شود در این دنیا زحمت کشید و مزدی دریافت نکرد؟ این قانون دنیاست که هر کس زحمت بکشد مزدش را دریافت می‌کند. مگر ممکن است که قانون دنیا شکسته شود؟ من بیش‌تر از پرداختن به حاشیه به ادبیات می‌پردازم. تلاشم را کرده‌ام و از این راه زندگی می‌کنم. روزنامه‌نگاری و خیلی کارهای سخت دیگر را هم تجربه کرده‌ام. اما بیش‌تر از همه چیز به ادبیات پرداخته‌ام.

او در ادامه اظهار کرد: گله بی‌فایده است. هر کاری سختی دارد. همین روزنامه‌نگاری مگر سختی ندارد؟ روزنامه را می‌بندند و روزنامه‌نگارها یک‌دفعه بی‌کار می‌شوند. من خوشبختانه یا متأسفانه نگاهم مثبت است.

این شاعر همچنین گفت: شغل اصلی من همین نوشتن است؛ شعر، داستان و ترجمه. زندگی‌ام از این راه می‌گذرد به اضافه اتفاق‌های ناگهانی در ادبیات. اتفاق‌های ناگهانی یعنی مثلا گاهی ترانه‌ای می‌فروشم و زندگی می‌کنم. می‌گویم «اتفاق‌های ناگهانی» چون خواننده کم است و ترانه‌سرا زیاد. من شانس آورده‌ام که ترانه‌هایم را می‌خرند.
 

 

 منبع ایسنا


 

سایر مقالات

 

مقالات مرتبط :

سخت ترین مشاغل روی زمین

پر استرس ترین مشاغل دنیا

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *