چگونه با یک رییس بدقلق کنار بیاییم؟ (قسمت دوم)
روشهای تکمیلی برای بخش اول مقاله:
1) تصمیم بگیرید میخواهید بمانید یا وضعیت آن قدر حاد است که باید شغل خود را عوض کنید.
گام اول برای نجات خود این است که یک تصمیم اساسی بگیرید: آیا قصد دارید در این شغل بمانید یا بروید؟ البته عوامل بسیاری در چنین تصمیمی دخیل هستند. برای مثال میزان علاقه به شغل، پیامد مالی، دوره زمانی یا داشتن فرصت های استخدامی دیگر، وجود احتمال منطقی برای تغییر رییس فعلی، تیپ شخصیتی شما (بسته به تیپ شخصیتی بعضی افراد می توانند با هر شرایطی کنار بیایند)، اما یک قاعده سرانگشتی ساده وجود دارد: اگر مشکلاتی که با رئیستان دارید آن چنان عمیق است که احساس میکنید ماندن در این شغل تمام انرژی شما را میگیرد، پس احتمالاً زمان آن رسیده که به فکر شغل دیگری باشید.
2) اگر تصمیم بر ماندن گرفتهاید، نگرشی مثبت داشته باشید.
با فرض این که مسائل مربوط به رئیستان آزاردهنده است اما بیش از حد طاقتفرسا نیست، این امکان وجود دارد که فکر جستجوی شغل جدید را از سرتان بیرون کنید. در شغل فعلیتان بمانید و یک محیط کاری کاملاً قابلقبول برای خود ایجاد کنید، اما تنها در صورتی این امر ممکن است که زیربنای درستی را انتخاب کنید.
این زیربنا، اقناع شخصی و نگرش شغلی شماست. اگر هر روز با ناامیدی، نارضایتی و ناخشنودی سر کار خود حاضر شوید، آن گاه احتمال آن بسیار کم است که در ایجاد محیط کاری مثبت موفق شوید.
پس اگر تصمیم بر ماندن گرفتهاید، به طور آگاهانه خود را متعهد کنید که نگرش مثبت خود را به شغل و محل کارتان از دست ندهید. دائماً روی چیزهایی که رئیستان انجام میدهد و باعث عصبانیت شما میشود متمرکز نشوید و از بحثها و نگرشهای منفی که در سازمان در مورد رفتار بد رئیستان جریان دارد آگاهانه دوری کنید.
این را هم بدانید که از نظر علمی، نگرش مثبت نه تنها به شما آرامش می دهد بلکه با تأثیر بر چهره و نگاه شما، روحیه اطرافیانتان (رییستان) نیز احتمالاً بهتر خواهد شد. حتی ثابت شده که گاهی بدترین روسا نیز زیردستان خود را الگوی شغلی و رفتاری خود قرار می دهند. لذا سعی کنید برای مدتی کوتاهی هم که شده، نمونه رفتاری را بروز دهید که دوست دارید رئیستان با شما داشته باشد. مثلاً کار دیگران را تحسین کنید، به دیگران اعتبار بدهید و وقتی رئیستان نمیتواند عصبانیت خود را کنترل کند، شما آرام باشید.
البته برای داشتن نگرش مثبت که لازمه همه این اتفاقات است، روشها و تمرینات خاصی وجود دارد که در بدو استخدام به شما آموزش داده نمی شود و لازم است به آنها مجهز شوید. روشهای معمول مثل دیدن نیمه پر لیوان تا روشهای حرفه ای تر مثل ” 10 استراتژی مناسب برای بهبود نگرش” در این مقاله. (نکته: اگر باز هم فکر میکنید داشتن یک نگرش مثبت غیرممکن است، پس بهتر است گام اول را بازبینی کنید.)
3) چیزهایی را پیدا کنید که منجر به جلب اعتماد میشود.
این یک گام کلیدی است و صرفنظر از این که چقدر رئیستان ناکارآمد یا آزاردهنده است، میتواند یک محیط مثبت را برای شما ایجاد کند. به هر حال راهی، روشی یا فرایندی برای جلب اعتماد رئیستان وجود خواهد داشت مگر این که او فردی کاملاً ستیزه جو باشد.
راه جلب اعتماد یک رئیس افتضاح ممکن است لزوماً جذاب یا زیبنده به نظر نرسد. شاید مجبور باشید اجازه دهید برای کاری که شما انجام دادهاید او تمجید و تحسین شود، یا این که اجازه دهید با شما مانند دستیار شخصی خود رفتار کند، یا صبورانه به داستانسراییهای بیپایان او در تمجید از خودش گوش دهید. هر چه باشد، مادامی که کاری شیطانی، اشتباه یا تحقیرآمیز نباشد، برای رفع چنین مشکلی قابل قبول است . بنابراین کار شما شناسایی این موارد و استفاده از آنها برای جلب اعتماد رئیستان است.
(اگر آن چه رئیستان از شما انتظار دارد، شیطانی، اشتباه یا تحقیرآمیز یا حتی بدتر است، در واقع او فردی اجتماعستیز است که هیچ راهی برای جلب اعتمادش وجود ندارد – پس مجدداً، به گام اول بازگردید و تصمیم خود را بازبینی کنید.)
4) بر مبنای این اعتماد برای خود استقلال کاری ایجاد کنید.
پس از ایجاد یک «اندوخته اعتماد» در مورد رئیس ناخوشایند خود، قدم بعدی این است که آن را با چیزی به مراتب قابلاستفادهتر – مثل استقلال کاری – یا هر چیز ارزشمند شغلی دیگر مبادله کنید.
میتوانید این کار را با مطرح کردن پرسشهایی در موقعیتهای مناسب انجام دهید، مثلاً «چرا من جلسه عصر چهارشنبه را اداره نکنم تا شما هم بتوانید به آن مسئله شخصی خود برسید؟» یا «میخواهید من روی معرفی محصول جدید در طول ماههای تابستان کار کنم، می دانم که درگیر مسائل خانوادگی زیادی خواهید بود؟». به این ترتیب به تدریج مقداری استقلال کاری پیدا میکنید.
از قدمهای کوچک شروع کنید. رئیستان را وحشتزده نکنید و از چند قدم اول حتی برای جلب اعتماد بیشتر استفاده کنید – به موقع کار را تحویل دهید و مهمتر از همه تا آنجا که میتوانید از هر نوع خرابکاری شغلی و غافلگیری منفی بپرهیزید.
5) محتاطانه به پیش بروید.
اکنون شما توانستهاید آزادی های شغلی خود را افزایش دهید و کار خود را به پیش ببرید. شما اعتماد رئیستان را جلب کردهاید و استقلال کاریتان در حال افزایش است. در گام سوم، نکته کلیدی این است که حدودی را برای خود تعیین کنید که شما را خشنود و راضی نگه دارد بی آنکه واکنش شدیدی را از سوی رئیس نه چندان جذابتان به دنبال داشته باشد.
احتیاط و دقت را چاشنی کار کنید. اگر فکر میکنید کاری باعث جلب اعتماد میشود، انجامش دهید. اگر اینچنین نیست، مراقب باشید و موقعیت شغلیتان را خراب نکنید.
6) گامهای پایانی برای بهبود روابط شغلی را بردارید.
اگر همه این اقدامات را انجام دادید و باز هم نتیجه نگرفتید وقت آن رسیده است که به عنوان آخرین راه، شانس خود را برای کمک گرفتن از بیرون هم امتحان کنید. با بخش منابع انسانی صحبت کنید و مشکل را صادقانه با آنان درمیان بگذارید. البته این نکته که آنها به حرفهایتان گوش بدهند به این معنی نیست که رئیس را عوض میکنند یا طرف شما را میگیرند. بلکه احتمالاً این بخش رفتار رئیستان را بررسی کرده و درصورت نیاز وارد عمل میشود.
همچنین می توانید از همکاران، سایر مدیران و یا حتی نیروهای بیرون اداره کمک بگیرید. در این فرایند شما نیاز به پشتیبانی دارید. اگر نمیتوانید مستقیم با رئیس قلدرتان برخورد کنید، به یک مدیر سطح بالاتر مراجعه کنید و مشکلاتتان را عنوان کنید. صادق باشید و نمونههایی از رفتارهای آزاردهنده او را عنوان کنید. با کمک و حمایت بیرونی احتمال رهایی از این وضعیت بیشتر خواهد بود.
و نهایتاً اگر همه این راهها با شکست مواجه شد، به احتمال قوی باید به دنبال شغل دیگری باشید. این شغل می تواند در بخش دیگری از همان سازمان یا خارج از محل کار فعلیتان، از طریق جستجوی فرصت های شغلی و آگهی های استخدامی باشد.
سپاسگزاری: در تهیه این مقاله از مطالب بیزینس ترند نیز استفاده شده است.