امور اداری و استخدامی

برخورداری از انعطاف شغلی تعریف جدید موفقیت است

[ad_1]

                         

از دیرباز و از زمانی که رسیدن به موفقیت در ساختن بهترین ابزارآلات آهنی یا به زانو در آوردن قوی‌ترین چارپایان خلاصه می‌شده است همواره بشر در رقابت برای رسیدن به جایگاه بهتر بوده است. و در طول این تاریخ طولانی سینه‌های ستبر و نمایش‌های میدانی، ما انسان‌ها به راه‌های مختلفی برای اثبات اینکه ما بهترین فرد گروه هستیم دست یافته‌ایم.

برای مثال، فست کمپانی مطالعات جالبی را انجام داده است که نشان می‌دهد مثلاً جای قرار گرفتن افراد در آسانسور می‌تواند نشان‌دهنده موقعیت باشد. (اگر می‌خواهید مانند یک رهبر به نظر برسید مطمئن شوید که در عقب آسانسور هستید!) یا یک سر کاملاً تراشیده شده نیز می‌تواند جایگاه شما را به نمایش بگذارد. (افراد طاس می‌توانند قیافه افراد منظم و تمیز را به خود بگیرند). و البته همیشه نشانه‌های قدیمی موقعیت و جایگاه نیز وجود داشته‌اند که همه ما با آن‌ها آشنا هستیم مثل القاب و عناوین فریبنده، ماشین‌های گران‌قیمت و دیگر نمادهای داشتن حساب بانکی پر و پیمان.

ولی طبق اطلاعات نظرسنجی جدیدی از مرکز تحقیقات Pew احتمالاً نماد جدیدی نیز از این موضوع مشخص شده است (یا باید بشود). در این مطالعه احساسات تعدادی از جوانان نسل جدید در مورد شغل و حقوقشان مورد مطالعه قرار گرفته است. با وجود برخی ناهماهنگی‌های در یافته‌ها، بیشتر زنان گفته‌اند که داشتن فرزند باعث نشده است که آن‌ها از امتیاز ناعادلانه‌ای برخوردار شوند ولی تعداد بیشتری از زنان اعتقاد دارند که این موضوع در کل به نفع آن‌هاست. یک نکته وجود داشت که تقریباً همه پاسخ‌دهندگان در آن متفق‌القول بودند: «۹۴ درصد افراد شاغل- تقریباً اکثریت آنها-که زندگی کاری خود را برای نگهداری از کودکانشان یا یکی از اعضای خانواده‌شان متوقف کرده‌اند گفته‌اند خوشحال‌اند که این کار را انجام داده اند.» خب این چه ربطی به موقعیت و جایگاه دارد؟

این نشان‌دهنده روند بازنگری در شکل نگرش و تفکر ما نسبت به موفقیت است. آیا اینکه بسیاری از افراد خوشحال‌اند که کارشان را تعطیل کرده‌اند نمایانگر این نیست که شیوه تفکر ما به موفقیت کاری، رسیدن به کمال و رهبری برای هم مردان و هم زنان شیوه‌ای کوته بینانه و بی‌مورد است؟

اینکه بسیاری از افراد شاغل خوشحال‌اند که از تردمیل پیاده شده‌اند یعنی متر و معیار ما نیز درست نیست. احتمالاً ما در حال به‌کارگیری شاخص‌های اشتباهی برای اندازه‌گیری موفقیت هستیم. در حال حاضر، و احتمالاً برای مدت بیشتری در آینده، موفقیت به صورت داشتن حداکثر انعطاف‌ پذیری و استقلال برای انجام کارهای جالب و همزمان گرفتن حقوق برای انجام آن کار است و نه رسیدن به ترفیعات و بالا رفتن مقام افراد. به زبان دیگر، رهبر بودن احتمالاً بیشتر به میزان خلاقیت و نوآوری شما مربوط خواهد بود و نه تعداد کارمندان زیردست شما.

اگر با خودمان صادق باشیم می‌توان گفت که بسیاری از ما به صورت پنهان برخورداری از انعطاف و اختیار را بسیار باارزش تر و مهم‌تر از نمادهای سنتی موفقیت می‌دانیم. این البته خبر خوبی برای صاحبان کسب و کاری است که پیش‌تر هم از داشتن کنترل زندگی کاری خودشان برخوردار بودند. احتمالاً زمان آن رسیده است که تلاش بیشتری انجام دهیم که این تعریف از موفقیت را به رسمیت بشناسیم.

آیا شما هم فکر می‌کنید که تعریف موفقیت در حال عوض شدن است؟

 

 منبع http://www.businesstrend.ir


 

سایر مقالات

مقالات مرتبط :
 

علاقه های خود را گم نکنید.

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *