امور اداری و استخدامی

نگاه کارآفرینانه

                                                         

در اين مقاله برداشت جديدي از كارآفريني تحت عنوان ( نگاه كارآفرينانه ) را مطرح مي نماييم.

 مقدمه
باتغييرات شتابان درمحيط بين المللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و جايگاه جديد كه سه انقلاب اينترنت، ديجيتال و كارآفريني  E.D.I  در حال تحول آن مي باشند، براي دلسوختگان كشور و نظام سؤالات متعدد ذيل مطرح مي باشد:
 جايگاه و سهم ما از تجارت جهاني درحوزه IT و بازاريابي چيست؟
 چرا بعضي از كشورها مثل كره، سنگاپور، تايوان، مالزي و … كه عقب تر از ما در توسعه اقتصادي بودند، گوي سبقت را از ما ربوده اند. 
چرا در ده سال گذشته با ورود از گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي كشورهايي مانند هند، فنلاند، ايرلند و … جهش هاي ميليارد دلاري انجام داده اند.  چرا شركتهاي جديد در عرصه ديجيتال و اينترنت با كارآفريني خود در كشورهاي مختلف به سرعت بعنوان ميلياردهاي جديد معرفي شدند و چرا كشور ما از الگوهاي كسب و كار جديد در حوزه E.D.I  بهره مند نمي شوند.
چرا خروجي دانشگاه هاي آمريكايي و … مانند استانفورد، هاروارد، بابسون، MIT و … كارآفريناني مانند بيل گيتس ( مايكروسافت )، جفري بزوس ( آمازون دات كام ) و … است كه نقش كليدي در موفقيت و توسعه كشور خود دارند و چرا ما ايرانيان از اين قرصتهاي طلايي خيلي خيلي كم بهره مند مي شويم

طبيعتاً پاسخ به سوالات را مي توان به سياستها و استراتژيهاي توسعه، فضاي رقابتي توسعه كسب و كار، امنيت سرمايه ، امنيت سياسي و اقتصادي ،درونگرا بودن اقتصاد در بيست و چند سال گذشته نسبت داد. اما در كل نكته قابل طرح كه در توسعه از آن غفلت كرده ايم، وجود عامل تغيير C hange agent است كه پيش برنده توسعه و موتور توسعه  بعنوان Directing force مي باشد.

 عامل تغيير  
عامل تغيير چيست ؟ در گذشته طي قرون متمادي اقتصاددانان اصلي ترين افراد پاسخگو به اين مسئله به طرق زير بوده اند:
1- مركانيستها ( تجاريون ) اولين گروهي بودند كه استراتژي توسعه مبتني بر فعاليت بازرگاني را مطرح كردند و عنوان نمودند جامعه اي جامعه موفق مي باشد كه طلا و نقره بيشتري داشته باشد و فعاليت موجد ارزش افزوده  تچاري باشد.
2-  طبيعيون دومين گروهي بودند كه عنوان كردند كشوري توسعه يافته و موفق مي باشد كه زمين بيشتري داشته باشد و كشاورزي فعاليت اصلي موجد ارزش افزوده است. توماس مان اين جمله كليدي را عنوان نمود (( زمين يگانه سرچشمه ثروت است )).  
3-كلاسيكها سومين گروهي بودند كه توليد را عامل موجد ارزش افزوده و صنعت را محور توسعه نام نهادند تا از تركيب عوامل توليد، كار و نيرو، سرمايه و زمين افزوده ايجاد گردد.
4- اقتصاددانان مكتب اتريش ( خصوصاً شومپيتر ) چهارمين گروهي بودند كه عنوان كردند جامعه اي جامعه موفق و توسعه يافته مي باشد كه در آن نوآوري محور توسعه باشد.

 در واقع سوال اساسي بازهم بدين صورت مطرح مي شود (( چگونه نوآوري اتفاق مي افتد، (( آيا همه مي توانند نوآوري را انجام دهند)) ، آيا اكتسابي است يا … در كشور ما اين بحث با شعارهاي گوناگون مطرح مي گردد و در بيانات مسئوليت كشور جلوه مي نمايد:

 وزير محترم جهاد كشاورزي : كشاورزي را موتور توسعه مي دانند .
وزير محترم كار و امور اجتماعي : مهارت را موتور توسعه مي دانند .
رئيس سازمان گسترش و نوسازي: خودرو را موتور توسعه مي دانند.
رئيس طرح تكفا: IT را موتور توسعه مي دانند.
در واقع هر كس از نگاه كاري خود استراتژي توسعه را بيان مي دارد اما شومپيتر نوآوري را موتور توسعه اقتصادي مي داند و اعلام مي نمايد كه كشور يا جامعه اي موفق مي باشد كه در آن نوآوري موتور توسعه باشد.

تخريب خلاق
شومپيتر اعلام مي كند : شركت هاي جديد توسط كارآفرينان شركت هاي قديم را در صحنه رقابت كنار مي گذارند اين تخريب خلاق Creative destruction مي نامند كه از طرق زير حاصل مي شود:
– ارائه محصول يا خدمت جديد
–  بازار فرايند توليد
– منبع جديد
– ايجاد تشكيلات جديد در شركت موجود

با يك مثال اين موضوع را توضيح مي دهيم :
در گذشته معلمان در سركلاسها از (( چوب اشاره )) استفاده مي نمودند، سپس (( آنتن فلزي )) و (( خودكار )) به بازار آمد در حال حاضر ((‌اشاره گر ليزري ( laser pointer ) با باطري ليزر استفاده ميشود. روح بيان شومپيتر چنين است : نجارها مسئول توليد اشاره گر چوبي بودند و از نظر كارآيي و كيفيت مشكل توليد نداشتند. يك فرد كارآفرين با تشخيص اين ثرصت كه مي توان كالاي بهتر و با كارائي بيشتر توليد كرد، محصولي به نام اشاره گر فلزي را به بازار ارائه نمود كه مشكل حمل و نقل اشاره گر چوبي را حل نموده و از طرفي قابليت خودكار شدن و هديه دادن را نيز پيدا كرده بود.

اين محصول جديد بازار كالاهاي قبلي را كاملاً به خطر انداخت و در واقع اين زاد و ولد و مرگ و مير شركتها عامل اصلي توسعه مي باشد. اين نوآوري موتور توسعه مي باشد و اين تخريب جوانمردانه و به نام تخريب خلاق مي باشد. باز هم فرد كارآفرين ديگري با تركيب باطري و ليزر، اشاره گر جديدي به بازار ارائه نمود ، كه نشانگر فلزي را كنار زده و بازار جديدي را خلق كردند. حال سوال اين است كه كارآفرين بعدي چه چيزي را جايگزين اشاره گر جديد خواهد نمود و به بازار عرضه مي نمايد.

نگاه كارآفرينانه نكته اصلي اين است كه چگونه كارآفرين توان اين نوآوري و خلق فرصت را پيدا مي كند. آيا كارآفريني اكتسابي و پرورشي است يا اينكه ذاتي مي باشد. آيا همه توانايي پيدا نمودن اين اكسير را خواهند داشت. نگاه كارآفرينانه بدنبال يافتن اين اكسير مي باشد كه در اجراي بيان شومپيتر است كه نوآوري عامل اصلي توسعه مي باشد، چگونه براي هر محصول و خدمات موجود يك محصول و خدمت جديد مي توان به بازار ارائه نمود و چگونه مي توان از طريق شكار فرصتها به اين پديده امكان عملي داد. خيلي اوقات موفقيت افراد، شركت ها و كشورها تصادفي تلقي مي گردد، البته سهم شانس در تصميم گيري ما و اثر بر محيط بلاشك مي باشد، اما سهم اصلي موفقيت را به كارآفرين نسبت مي دهند به علت وجود همين (( نگاه كارآفرينانه ))‌مي باشد كه بر اثر فرايندي از كودكي تا سن بلوغ كارآفرينانه در فرد ايجاد مي گردد:   

كودكي
نگاه كارآفرينانه بدنبال تقويت اين موجوديت مي باشد كه شكار لحظه ها و فرصت ها نقش هاي اساسي در موفقيت دارد و اين موفقيت هميشه بدست نمي آيد. ( نگارنده بر اساس تجارب مديريتي و كارآفرينانه خود اين مطلب را ارائه مي نمايد اميد است كه خوانندگان با نقد كارشناسانه در جهت تعالي بحث اقدام نمايند.

در بررسي مسير موفقيت افراد در ايجاد كسب و كار سوالي كه همواره مطرح مي شود اين است كه چگونه فرد اقدام به عمل كارآفرينانه مي نمايد يعني در انتخاب ايده و كسب و كار چگونه فرصت ايجاد كسب و كار را كشف مي نمايد، آيا شانس و تصادف بود يا نگاه آگاهانه و اقدام خردمندانه از پيش طراحي شده مي باشد كه هر دوي اينها دو روي يك سكه مي باشند.
 
اقدام آگاهانه    
——————–
شانس يا تصادف
 
آنجه كه تقويت كننده و جهت دهنده به سمت انتخاب آگاهانه و فرصت گرايانه مي باشد استفاده از تجربياتي است كه در ديگران در شكار فرصتها بدست آورده اند و تجربه آنها بعنوان الگو براي كارآفرينان آتي مي تواند موثر و مفيد باشد. آنچه كه مسلم مي باشد اين است كه در تعيين مسير موفقيت همه چيز از بازار و بازارگردي و كنجكاوي و سماجت و اصرار شروع مي شود. كارآفرين بالقوه يا فرد جوان تحريك شده در مسير كارآفريني ََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََ و بدنبال لحظه تاريخي شكار فرصت ها مي باشد تا پس از تشخيص فرصت اقدام آگاهانه خود را شروع نمايد. به اين مسئله به دو صورت مي توان نگاه كرد.
1-      افرادي كه ديد كارآفرينانه داشته اند چگونه مبادرت به اقدام كارآفريني نموده اند.
2-      افراد عادي كه پتانسيل و آرزوي كارآفريني دارند، چگونه نگاه كارآفرينانه در آنها تقويت گردد و آيا اساساً اين ديد و تجربه انتقال پذير مي باشد.    

O——-O————————O————-O————–O—————O————-O
                                    ايجاد كسب                 پايان لحظه              فاز شارژ پذيري و مهيا شدن
                                       و كار                      تشخيص و                   پيدايش نيروي پيش برنده
                                                       شكار فرصت             directing force development phase
( شايان ذكر است كه نقطه آماده سازي افراد در جواني نيست و اين يك مثال است )

فرصت جديد
خيلي اوقات كارآفرينان بدون پشتوانه و آگاهي از تئوري و تجربيات و ادبيات كارآفريني و اقدام كارآفرينانه، اين بدين معنا مي باشد كه عمل گرايي و تشخيص فرصتها در بسياري از موارد الزاماً داشتن آگاهي قبلي و اطلاع از مباني تئوري، شناخت صنعت يا خدمات خاص يا … را از يك موضوع نمي خواهد، اما فرد در اثر سوابق خود و انرژي ذخيره شده دروني كه انگيزش فرد را تشكيل مي دهد بر اثر يك تصادف و برخورد تشخيص فرصت و شكار فرصت مي نمايد و اين جرقه و تصميم منجر به اقدام كارآفرينانه مي گردد و خيلي اوقات نيز منجر به موفقيت مي شود. سوال اين است كه چطور مي شود يك نفر تشخيص مي دهد و اقدام عملي نيز مي نمايد و محصول و خدمت به بازار ارائه مي نمايد و اين فرايند را تا آخر اجرا مي نمايد اما طيف وسيعي از تشخيص فرصت و اجراي كسب و كار و ارائه در بازار ناموفق مي باشد. سوال ديگر اين مي باشد كه براي تشخيص فرصت ها، الگوها، روشها و تجربيات ديگران چگونه مي تواند بعنوان چراغ هدايت آينده تلقي شود. يكي ازروشها تجربه اي است كه نگارنده بر اثر تدريس در كارگاههاي آموزشي آنرا (( نگاه كارآفرينانه )) ناميده وآن از بازار گردي و از عبور و حضور در بازار مسير مي گردد:  

چه كنيم محصول، خدمت و فرآيند جديد در بازار ايجاد كنيم، حضور در بازار چه خلاء ها و چه فرصت ها و چه تجاربي را گوشزد مي نمايد. نوآوري در آزمايشگاه ها و اختراعات يافت مي شود. اما نوآوري از طريق بازار يعني عبوردربازار و محيط و جستجو و يافتن شكار فرصت ها كه نام آن را (( نگاه كارآفرينانه )) مي ناميم، درعبور روزمره از اماكن و خيابان، بازار و برخورد با انظار و در بازديدها و جلسات، ملاقاتها مسائل زيادي رد و بدل مي گردد اما در نگاه كارآفرينانه كه منجر به تشخيص فرصت مي گردد چه مي باشد. افراد در مسير حضور خود در بازار بر اساس نيازها و خواسته هايي كه متناسب با سن آنها مي باشد، مسائل مختلفي را دنبال مي كنند : بطور مثال

دغدغه كودكان : حضور در سر كلاس و مدرسه ، بازي در مدرسه و …
دغدغه دختران جوان : نگاه به مد مانتو ، روسري و … ، زيبايي ظاهري
دغدغه پسران جوان : نگاه به ماشين خوشگل، تيم فوتبال، آهنگ
دغدغه مادر خانواده : خريد خانه، بالانس مخارج، خريد وسايل جديد منزل ، خريد طلا و جواهر و لباس و …
دغدغه پدر خانواده : تامين مخارج ترافيك ، …
دغدغه پدر بزرگ و مادر بزرگ : حسرت از گذشته ، قدم زني در پاركها و …
از ديدگاه افراد مختلف بيكار، فقير، كم درآمد، متوسط درآمد ، پر درآمد، و …

اين برخوردارهاي روزمره در جامعه عادي مي باشد. اما يك فضاي جديد در ذهنيت عادي موجود كه فضاي جديد، چالش جديد، عينك جديد، گره و ديد مي باشد را مي خواهيم در كنار همه دغدغه هاي زشت و زيبا خوب و بد، فقير و غني، كوتاه و بلند و … ايجاد كنيم كه به آن نگاه كارآفرينانه مي گوييم. در برخورد با هر مسئله، محصول ، خدمت،مغازه، كارخانه، جلسه، سايت اينترنتي، افراد و … مي شود راه حل بهتري پيدا كرد، تغييري را جستجو كرد، مشكل چه مي باشد. در شرايط فعلي چگونه مشكل را بهتر حل نماييم و چه نيازي بود. كه اين مساله خدمت ومحصول بوجود آمده و حالا چه نياز جديد ايجاد كنيم اين نگاه بدنبال پيدا كردن راه حل و نحوه ايجاد نوآوري در ذهن است اما در محيط بازار جستجو مي شود. بطور مثال در برخورد با خيابانها روزمره ها را مشاهده مي نماييد، معمولاً در هر خيابان خواربار فروشي، ميوه فروشي، خدمات برقي، خشك شويي، بانك … وجود دارند. امال مشاهده مي نماييد كه افرادي در بعضي مناطق فضاي همگرايي را ايجاد كرده اند.

– در نياوران انار فروشي محمد ايجاد شد.
– در قلهك ساندويچ فروشي سرد ايجاد شد.
– در ميرداماد پيك خوان رنگي ايجاد شد.
– در ولي عصر، فروشگاه خاص قطعات پژو 206 ايجاد گرديد.

اين افراد با ديگران چه تفاوتي دارند. قدر مسلم اينكه مثل بقيه افراد عادي، تكراري فكر نمي كنند اينها جديد، تغيير پذير و نوانديش هستند و داراي (( نگاه كارآفرينانه )) مي باشند.

 پيشنهاد
خلاءهاي بازار با نگاه كارآفرينانه بخوبي ديده مي شود و انگيزه اي براي اقدام به راه اندازي كسب و كار مي باشد بعبارت بهتر افرادي كه تمايل به ايجاد كسب و كار دارند، بايستي اين نگاه را در خود تقويت نمايند.با تقويت اين نگاه در درون خانواده ها، مدارس و … به تقويت اين نگاه كه در كل منجر به نوآوري و ايجاد كسب و كار مي شود، كمك نمايد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *